چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.
بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد.
دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند: که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.
اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارد او مصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد. بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟
معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران او را تشویق می کنند.
درباره وب
فال حافظ
رتبه الکسا
ویژه اسلایدتم
تصویر تصادفی
لینک دوستان
برچسبها وب
عکس (36)
عکس) (13)
هنر (11)
عکس (11)
تصاویر (10)
هنر (5)
گل (4)
پزشکی (3)
شهرزاد عبدالمجید (3)
پزشکی (3)
طنز و سرگرمی (2)
اس ام اس (2)
دیدنی های امروز (2)
علمی آموزشی (2)
نوشیدنی ترش قرمز (1)
گلاب به روتون! (1)
گلهای زیبا (1)
گوگل شیعی آمد (1)
لالایی شیرازی (1)
کاریکاتور (1)
کاشت درخت گردو (1)
علمی آموزشی (1)
کرمولک شکمو (1)
کشت توت فرنگی (1)
کفش های رنگی (1)
مخـور غم گذشـته (1)
مدل جدید پژو HX1 (1)
مرغ کاری با ماست (1)
مرگ با قند میوه (1)
ساعت
تعبیر خواب
لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
تاریخ : سه شنبه 91/3/16 | 7:39 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
جستجو
پیوندهای روزانه
ذکر ایام هفته
ربات مترجم
آرشیو مطالب
حامیان اسلایدتم
اطلاعات سایت
چت روم
امکانات وب
بازدید امروز: 1624
بازدید دیروز: 512
کل بازدیدها: 5573179